چو ایران نباشد تن من مباد

شخصی و دل نوشته

چو ایران نباشد تن من مباد

شخصی و دل نوشته

یوش

تو را من چشم در راهم ، شباهنگام 

که می گیرند در شاخ تلاجن ، سایه ها ، رنگ سیاهی 

وزان ، دل خستگانت راست ، اندوهی فراهم 

تو را من چشم در راهم ، شباهنگام 

در آن دم که بر جا ، دره ها چون 

مرده ماران ، خفتگانند 

در آن نوبت که بندد دست نیلوفر ، به پای سرو کوهی دام 

گرم یاد آوری یا نه 

من از یادت نمی کاهم 

تو را من چشم در راهم.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد