چون می خواهی که باشی
خاصه ، ساده
ساده و بی پیرایه
پس ، بنا را بگذار روی لبخند ، خوبی ، قشنگی
از دلت دور کن هر آنچه را که نمی خواهی و می بینی
و باور کن !
باور کن هر آنچه را که می خواهی
بایبستی که در رویای دور از دسترس ببینی اش .!
خفته
بر خوناب غم ، ایران من
ای دریغ از غرّش ، شیران تنگستان من
تیرو شلاق لالای ، خواب هم خونان من
زخم گول له بر دل یاران من
وای
زخم گول له بر دل یاران من
هموطن برخیز تو ای غمخوار من
دست تو دشنه به دوش گیتار من
نقش کنیم بر کوچه ها با خون خویش
جان دهم اما نمیرد خاک من
نقش کنیم بر کوچه ها با خون خویش
جان دهم اما نمیرد خاک من
تشنهام تشنه آبهای شمالم
عاشقم عاشق ریگهای کویرم
آرزوم مردن در لوت بزرگه
سنگ قبرم باشه از البرز پیرم
آه
سنگ قبرم باشه از البرز پیرم
خفته بر خوناب غم ، ایران من
ای دریغ از غرّش شیران ، تنگستان من
تیرو شلاق لالای ، خواب هم خونان من
زخم گول له بر دل یاران من
وای
زخم گول له بر دل یاران من
سلام ای کهنه عشق من ، که یاد تو چه
پابرجاست
سلام بر روی
ماه تو ، عزیز دل سلام از ماست
تو یک رویای
کوتاهی ، دعای هرسحرگاهی
شدم خام عشقت
چون ، مرا اینگونه می خواهی
شدم خام عشقت چون ، مرا اینگونه می خواهی
من آن خاموش
خاموشم ، که با شادی نمیجوشم
ندارم هیچ گناهی جز که از تو چشم
نمیپوشم
تو غم در شکل
آوازی ، شکوهِ اوج پروازی
نداری هیچ
گناهی جز که بر من دل نمی بازی
نداری هیچ گناهی جز که بر من دل نمی بازی
مرا دیوانه می خواهی ، زخود بیگانه میخواهی
مرا دلباخته
چون مجنون ، ز من افسانه می خواهی
شدم بیگانه با
هستی ، زخود بی خودتر از مستی
نگاهم کن ،
نگاهم کن ، شدم هر ، آنچه می خواستی
سلام ای کهنه
عشق من ، که یاد تو چه پابرجاست
سلام بر روی
ماه تو ، عزیز دل سلام از ماست
بکُش دل را ،
شهامت کن ، مرا از غصه راحت کن
شدم انگشت نمای
خلق ، مرا تو درس عبرت کن
بکن حرف مرا باور ، نیابی از من عاشق تر
نمی ترسم من از
اقرار ، گذشت آب از سرم دیگر
سلام ای کهنه
عشق من ، که یاد تو چه پابرجاست
سلام بر روی
ماه تو ، عزیزدل سلام از ماست
سلام ای کهنه عشق من ، که یاد تو چه
پابرجاست
سلام بر روی
ماه تو ، عزیزدل سلام از ماست
تو را من چشم در راهم ، شباهنگام
که می گیرند در شاخ تلاجن ، سایه ها ، رنگ سیاهی
وزان ، دل خستگانت راست ، اندوهی فراهم
تو را من چشم در راهم ، شباهنگام
در آن دم که بر جا ، دره ها چون
مرده ماران ، خفتگانند
در آن نوبت که بندد دست نیلوفر ، به پای سرو کوهی دام
گرم یاد آوری یا نه
من از یادت نمی کاهم
تو را من چشم در راهم.
اصل یکم- کودک باید از تمامی حقوق مندرج در این اعلامیه برخوردار شود . همۀ کودکان بدون استثناء و تبعیض و بدون در نظر گرفتن نژاد ، رنگ ، زبان ، دین ، عقاید سیاسی یا سایر عقاید ، منشاء اجتماعی یا ملی ، ثروت ، تولّد و یا ویژگیهای فردی دیگر یا خانوادگی مشمول این حقوق میشوند.
اصل دوّم- کودک باید از حمایت ویژه برخوردار شود و امکانات و وسایل ضروری جهت پرورش بدنی ، فکری ، اخلاقی و اجتماعی وی بنحوی سالم و طبیعی ، در محیطی آزاد و محترم ، توسط قانون یا مراجع ذیربط در اختیار وی قرار گیرد و در وضع قوانینی بدین منظور منافع کودکان باید ، بالاترین اولوویت را داشته باشد.
اصل سوّم- کودک باید از بدو تولّد صاحب اسم و ملیّت گردد.
اصل چهارم- کودک باید از امنیت اجتماعی بهره مند گردد ، درمحیطی سالم پرورش یابد و بدین منظور کودکان و مادران باید از مراقبت و حمایت خاص که شامل توجه کافی قبل و بعد از تولد میشود ، بهره مند شوند.
اصل پنجم- کودکی که از لحاظ بدنی ، فکری یا اجتماعی معلول است ، باید تحت توجه خاص ، آموزش و مراقبت لازم متناسب با وضع خاص وی ، قرار گیرد.
اصل ششم- کودک جهت پرورش کامل و متعادل شخصیّتش نیاز به محبت و تفاهم دارد و باید حتی الامکان تحت توجه و سرپرستی والدین خود و به هر صورت در فضایی پر مهر و محبت در امنیت اخلاقی و مادّی پرورش یابد.
اصل هفتم- کودک بایداز آموزش رایگان و اجباری حداقل در مدارج ابتدایی بهره مند گردد.
اصل هشتم- کودک باید در هر شرایطی جزء اولین کسانی باشد که از حمایت وتسهیلات بهر مند میگردد.
اصل نهم- کودک باید در برابر هرگونه غفلت ، ظلم ، شقاوت و استثمار حمایت شود . کودک نباید به هر شکلی وسیلۀ مبادله قرار گیرد . کودک نباید قبل از رسیدن به حداقل سن مناسب به استخدام درآید ونباید به هیچوجه امکان و یا اجازۀ استخدام کودک در کارهایی داده شود که به سلامت یا آموزش وی لطمه زده و یا باعث اختلال رشد بدنی ، فکری و یا اخلاقی وی گردد.
اصل دهم- کودک باید در مقابل هرگونه اعمال و رفتاری که ترویج تبعیضات نژادی ، مذهبی و ... را ممکن میسازد ، حمایت شود.
کودک باید با روحیه ای پر تفاهم ، گذشت ، معتقد به دوستی بین مردم ، صلح و برادری جهان و با آگاهی کامل بر اینکه توانایی و استعداد وی باید وقف خدمت به همنوعانش شود ، پرورش یابد/.